۱۳۸۸/۱۰/۲۰

گفت و گو

در کنار دوستان نشسته بودیم و مشغول بحث و گفت و گو. خب، طبعاً بحث به رویدادهای پس از انتخابات ۲۲ خرداد کشیده شد و هر کسی هم از ظن خود، چیزکی می‌گفت.
رفیق بغل دستی من همینطور ساکت مانده بود. پرسیدم سید مجتبی! حرفی نمی‌زنی چرا؟ لبخندی زد و گفت آخه چند نفر به یه نفر؟!!
گفتم خب اگر حرفی داری بیا یک به یک بشیم. گفت اینجا نمیشه. ایمیل نگاری را پیشنهاد کردم. قبول و استقبال کرد.
الان از آن شب، بیش از دو هفته می‌گذرد. یکی دو بار ایمیلی برایش نوشتم و فرستادم ولی نه جوابی داد و نه نامه‌ای فرستاد.
چرا؟ چرا تمام کسانی که ذوب در ولایتند، جز ولایت و پیرو ولایت بودن، حرفی ندارند؟
چرا پیدا کردن یک وبلاگ و وبسایتی از اینها در اینترنت نیست؟
الان اگر درباره‌ی جنبش سبز بخواهی وبلاگی یا وبسایتی پیدا کنی که از روی منطق و برهان حرف زده باشد، با بیشمار عنوان روبرو خواهی شد. ولی آن طرفی‌ها چی؟
نمی‌دانم. شاید می‌ترسند که بگویند. شاید چیزی ندارند که بگویند.