۱۳۸۹/۱۰/۲۳

سوزن و جوالدوز: نظر من چرا نباید شنیده شود؟

وقتی ایمایان مطلب دو پهلو نویسی را نوشت، برداشت من این بود که دو پهلو نویسی کار خوبی نیست. مطلب بعدی او آنقدر دو پهلو بود که برخی را گمان بر این شد که مشارالیه قصد ادامه دادن وبلاگ نویسی ندارد.
همان موقع به یاد این ضرب المثل سوزن و جوالدوز افتادم. این روزها هم که بحثش داغ است!

۱- کمک، دو نوع است: مادی و معنوی.
کمک مادی به نظر من آسان‌ترین راه کمک کردن است (پول می‌دهید طرف می‌رود ماهی می‌خرد). اما کمک معنوی خیلی سخت‌تر است. و چون سخت است امکان اشتباه هم درش هست. کمک معنوی مثل این می‌ماند که وسط صحرا، طرز ماهیگیری را یاد بدهید.

۲- نوزده سالم بود. دور یک میز نشسته بودیم داشتیم درباره‌ی مقالات در فرهنگنامه‌ی کودکان بحث می‌کردیم. پسرکی ده دوازده ساله با استناد به حرف‌های سارتر و هگل و مارکس و کی و کی، به مقاله‌ای انتقاد می‌کرد. یکی از بزرگان آن جلسه به تشر گفت «هروقت تونستی یک صفحه از مارکس را بخونی بیا نقل قول کن.» پسرک حاضر جواب گفت اتفاقا یک صفحه خوانده‌ام، عنوانش این بود که چگونه شنیدن انتقاد را تحمل کنیم!!

۳- انتقاد به خصوص اگر از نوع گل آقایی آن باشد،‌ به نظر من کمک معنویست و کارهایی که در امثال ایمایان و مجمع دیوانگان انجام می‌گیرد، به نظر من بهترین نوع کمک معنویست.

دمشان گرم و سایه‌شان مستدام.