یکی از مهمترین دلایل رییس جمهور شدن آقای احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴، آگاه نبودن ملّت بود.
آگاه نبودن به دروغهایی که همان زمان تبلیغات انتخاباتی میگفت. آگاه نبودن به وعدههای پوچی که هر فرد دیگری، به راحتی آنها را میدانست.
نزدیک به دو سال است که در هر جمعی که مینشینم، گوشهای از این دروغها را بازگو میکنم بلکه نتیجهای دهد.
خوشبختانه، سطح آگاهی در جامعه انقدر بالا رفت که مطمئن بودم این بار، دیگر ایشان به کاخ ریاست جمهوری نخواهند رفت. ولی شد آنچه دیدی و شنیدی.
به نظر من، برای تغییر و اصلاح خود که در اینجا نوشتم، اول از همه باید آگاه بود. آگاه به قوانین و مقررات، آگاه به حقوق شهروندی، آگاه به مسائل اخلاقی و خیلی چیزهای دیگر.
آگاه کردن دیگران، نتایج بسیار بسیار گهرباری دارد که کوچکترینش، ماجراهایی مثل کهریزک است که اگر این آگاهی نبود، همچنان باز بود و به جنایات خود ادامه میداد. این آگاهی عمومی بود که باعث تعطیل شدن آن شد.
اگر ادعا میکنیم که عضوی از جنبش سبز هستیم، باید و باید یکدیگر را آگاه کنیم به مسائل مختلف.
«هر شهروند یک رسانه»، یک شعار نباید باشد. ابزار ما هم فقط SMS و موبایل و اینترنت نیست. پدران ما، تا صبح بیدار مینشستند و اعلامیههای رهبرفقید را با دست خود مینوشتند تا صبح در محله و سرکار و ... پخشش کنند. ماها هم که از دوران بچگی با روزنامه دیواری آشنا هستیم. از دوران دبیرستان و دانشگاه هم در کپی برداری مطالب دیگران، حسابی خبره شدهایم (!) و همهی اینها ما را بالقوه به یک رسانه تبدیل کرده است. بیاییم و از این دانش و تجربهی خویش استفاده کنیم و مطالبی را که در اینترنت یا همین دو سه روزنامهای که باقی ماندهاند، میخوانیم، در دو سه صفحه با چاپگرمان چاپ کنیم و دست به دست بچرخانیم. کسانی هم که خود دانشمندند و در رشتهای خاص عالم، میتوانند چیزکی حداکثر یک صفحه A4 بنویسند و پخش کنند.
باور بفرمایید آگاه کردن دیگران، مهمترین وسیلهایست که با آن میتوانیم دست ظالمین را قطع کنیم.
یک «یا حسین» یک همّت، کاری میکند کارستان! البته اگر بخواهیم.
آگاه نبودن به دروغهایی که همان زمان تبلیغات انتخاباتی میگفت. آگاه نبودن به وعدههای پوچی که هر فرد دیگری، به راحتی آنها را میدانست.
نزدیک به دو سال است که در هر جمعی که مینشینم، گوشهای از این دروغها را بازگو میکنم بلکه نتیجهای دهد.
خوشبختانه، سطح آگاهی در جامعه انقدر بالا رفت که مطمئن بودم این بار، دیگر ایشان به کاخ ریاست جمهوری نخواهند رفت. ولی شد آنچه دیدی و شنیدی.
به نظر من، برای تغییر و اصلاح خود که در اینجا نوشتم، اول از همه باید آگاه بود. آگاه به قوانین و مقررات، آگاه به حقوق شهروندی، آگاه به مسائل اخلاقی و خیلی چیزهای دیگر.
آگاه کردن دیگران، نتایج بسیار بسیار گهرباری دارد که کوچکترینش، ماجراهایی مثل کهریزک است که اگر این آگاهی نبود، همچنان باز بود و به جنایات خود ادامه میداد. این آگاهی عمومی بود که باعث تعطیل شدن آن شد.
اگر ادعا میکنیم که عضوی از جنبش سبز هستیم، باید و باید یکدیگر را آگاه کنیم به مسائل مختلف.
«هر شهروند یک رسانه»، یک شعار نباید باشد. ابزار ما هم فقط SMS و موبایل و اینترنت نیست. پدران ما، تا صبح بیدار مینشستند و اعلامیههای رهبرفقید را با دست خود مینوشتند تا صبح در محله و سرکار و ... پخشش کنند. ماها هم که از دوران بچگی با روزنامه دیواری آشنا هستیم. از دوران دبیرستان و دانشگاه هم در کپی برداری مطالب دیگران، حسابی خبره شدهایم (!) و همهی اینها ما را بالقوه به یک رسانه تبدیل کرده است. بیاییم و از این دانش و تجربهی خویش استفاده کنیم و مطالبی را که در اینترنت یا همین دو سه روزنامهای که باقی ماندهاند، میخوانیم، در دو سه صفحه با چاپگرمان چاپ کنیم و دست به دست بچرخانیم. کسانی هم که خود دانشمندند و در رشتهای خاص عالم، میتوانند چیزکی حداکثر یک صفحه A4 بنویسند و پخش کنند.
باور بفرمایید آگاه کردن دیگران، مهمترین وسیلهایست که با آن میتوانیم دست ظالمین را قطع کنیم.
یک «یا حسین» یک همّت، کاری میکند کارستان! البته اگر بخواهیم.