۱۳۸۸/۰۵/۲۳

آگاه بودن یا کردن!

یکی از مهمترین دلایل رییس جمهور شدن آقای احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴، آگاه نبودن ملّت بود.
آگاه نبودن به دروغ‌هایی که همان زمان تبلیغات انتخاباتی می‌گفت. آگاه نبودن به وعده‌های پوچی که هر فرد دیگری، به راحتی آنها را می‌دانست.
نزدیک به دو سال است که در هر جمعی که می‌نشینم، گوشه‌ای از این دروغ‌ها را بازگو می‌کنم بلکه نتیجه‌ای دهد.
خوشبختانه، سطح آگاهی در جامعه انقدر بالا رفت که مطمئن بودم این بار، دیگر ایشان به کاخ ریاست جمهوری نخواهند رفت. ولی شد آنچه دیدی و شنیدی.
به نظر من، برای تغییر و اصلاح خود که در اینجا نوشتم، اول از همه باید آگاه بود. آگاه به قوانین و مقررات، آگاه به حقوق شهروندی، آگاه به مسائل اخلاقی و خیلی چیزهای دیگر.
آگاه کردن دیگران، نتایج بسیار بسیار گهرباری دارد که کوچکترینش، ماجراهایی مثل کهریزک است که اگر این آگاهی نبود، همچنان باز بود و به جنایات خود ادامه می‌داد. این آگاهی عمومی بود که باعث تعطیل شدن آن شد.
اگر ادعا می‌کنیم که عضوی از جنبش سبز هستیم، باید و باید یکدیگر را آگاه کنیم به مسائل مختلف.
«هر شهروند یک رسانه»، یک شعار نباید باشد. ابزار ما هم فقط SMS و موبایل و اینترنت نیست. پدران ما، تا صبح بیدار می‌نشستند و اعلامیه‌های رهبرفقید را با دست خود می‌نوشتند تا صبح در محله و سرکار و ... پخشش کنند. ماها هم که از دوران بچگی با روزنامه دیواری آشنا هستیم. از دوران دبیرستان و دانشگاه هم در کپی برداری مطالب دیگران، حسابی خبره شده‌ایم (!) و همه‌ی اینها ما را بالقوه به یک رسانه تبدیل کرده است. بیاییم و از این دانش و تجربه‌ی خویش استفاده کنیم و مطالبی را که در اینترنت یا همین دو سه روزنامه‌ای که باقی مانده‌اند، می‌خوانیم، در دو سه صفحه با چاپگرمان چاپ کنیم و دست به دست بچرخانیم. کسانی هم که خود دانشمندند و در رشته‌ای خاص عالم، می‌توانند چیزکی حداکثر یک صفحه A4 بنویسند و پخش کنند.
باور بفرمایید آگاه کردن دیگران، مهمترین وسیله‌ایست که با آن می‌توانیم دست ظالمین را قطع کنیم.
یک «یا حسین» یک همّت، کاری می‌کند کارستان! البته اگر بخواهیم.

۱۳۸۸/۰۵/۱۶

بت پرستی

حضرت صادق علیه السلام می‌فرماید که حجت خداوند بر زمین، پیغمبران‌اند و حجت او بر انسان‌ها، عقل‌هایشان.
برداشت من این است که درست است که حجت، پیغمبرانند، ولی ما باید با عقل خویش او را بشناسیم و اینگونه نیست که اگر یکی آمد و گفت که من حجت خداوندم، ما هم چشم بسته قبول کنیم. تازه، بعد از قبول کردن هم باید فرامینش را با میزان عقل بسنجیم. این امر، امروزه که ۱۴۰۰ سال از آمدن پیغمبر اسلام می‌گذرد، اهمیت بیشتری دارد. امروزی که آنقدر از دستورات اسلامی دور شده‌ایم که دیگر تشخیص درست از نادرست به دشواری ممکن است. عقل، امروز، بیشتر از هر زمان دیگری راه گشاست.

اصول دین، اصولی که هر دینی بدان پایبند است و عدم اعتقاد به یکی از آنها خروج از آن دین است، سه مورد است: توحید، نبوت و معاد. یعنی عجالتاً خدایی هست که پیغمبرانی فرستاده است و پس ِاین جهان، دنیای دیگری وجود دارد.
توحید یعنی خالق تمام چیزها، یکیست و فقط اوست که سزاوار پرستش است.
پرستش هم یعنی گوش به فرمان بودن مطلق.
عاشق، چشم و دل، در خدمت معشوق است و پرستش، از این هم بالاتر است.
پرستیدن هر چیز دیگری به جز خالق یکتا، بت‌پرستیست و پرستیدن بت هم شرک است. یعنی اعتقاد نداشتن به اصل اول هر دین، خروج از آن دین است.
در کتاب‌های دینی مدرسه، یاد می‌دادند که بت‌پرستی در این زمانه، سجده و تعظیم بر پیکری ساخت بشر نیست. امریکای جنایتکار، هوا و هوسهای شیطانی و حتی کاری که نتوانی و دلت نیاید که کنارش بگذاری، همگی مصادیقی از بت هستند. بت‌پرستی هم مثل هرچیز دیگری، امروزه با ۱۴۰۰ سال پیش فرق کرده است.
یکی از انواع بت‌پرستی، به نظر حقیر، کر و کور و لال بودن دربرابر یک نفر است.
ما شیعیان اعتقاد راسخ داریم که در کل تاریخ بشریت، فقط ۱۴ نفر بودند که از هر لحاظ، در زمانه‌ی خودشان، معصوم بوده‌اند. حرفشان حرف الله است و هیچ اشتباهی و غلطی در رفتار و گفتار و پندارشان نیست. اگر قولی از ایشان شنیدیم که صد در صد مطمئن بودیم که این قول از ایشان صادر شده است، همان ارزشی را برایش قائلیم که برای کلام خداوند.
امروزه بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال از زمان معصومین، حرف ایشان نیز برای ما صد در صد ملاک نیست چه بسا که با تحریف به دست ما رسیده باشد یا مخصوص زمان خودشان بوده باشد. اینجاست که طبق دستورات صریح دینی، باید از عقل خویش که حجت است بر ما استفاده کنیم و کمک بگیریم.
حال که گفتار و کردار معصومین در این زمانه، این چنین است، گفتار و کردار غیر معصوم نیز به طریق اولیٰ اینگونه است.
این همه مقدمه نوشتم ازبرای اینکه بپرسم آیا پیروی بی چون و چرا از ولی فقیه، «ذوب در ولایت»، گفتن «مخالفت با ولی فقیه شرک است»، «فقط اگر آقا امر دهند انجام می‌دهم» و هزاران هزار جمله‌ی دیگر که این روزها تعدادشان نیز بیشتر شده است، بت پرستی نیست؟